به یک خود شناسی رسیدم جدیدا!!

اونم اینه که از وقتی یادمه تو آینده زندگی کردم!!

آینده نه مثلا یه موردها

اونقدر خواسته‌هام زیاده و اونقدر دنبال پیشرفت از همه لحاظم، یه وقتا فکر می‌کنم میبینم نکنه مغزم الان از جا دربیاد!

آره. خیلی چیزها میخوام. دوس دارم خیلی کارهای مفید انجام بدم و یه لحظه هم دوس ندارم عمرم تلف شه.

شاید خیلی خوب باشه‌ها

اما حس میکنم زیادی دنیویه. اون قدر دنیوی هست که فراموش می‌کنم اون دنیایی هم هست.

مگه نه اینکه قراره اینجا توشه جمع کنیم برا اونجا؟

پس من دارم با خودم چیکار می‌کنم؟

یکی بیاد بگه چیکار کنم پس؟