کلاس جدید شروع شده
یک جلسه رفتم و همش خواب بودم
خدا بخیر بگذرونه
هنوزم برام سواله کل مدرسه و دانشگاه چطوری صبحها میرفتم سر کلاس و چطوری نمره اوردم و چطوری قبول شدم !!!
کلاس جدید شروع شده
یک جلسه رفتم و همش خواب بودم
خدا بخیر بگذرونه
هنوزم برام سواله کل مدرسه و دانشگاه چطوری صبحها میرفتم سر کلاس و چطوری نمره اوردم و چطوری قبول شدم !!!
احساس میکنم از دنیا عقب موندم
درسته تعطیلات خوبه
اما یه جوابی باید داشته باشم بدم به رئیس محترم یا نه؟
الان میاد من میمونم و سوالای بیجواب رئیس
بازم میخواد بپرسه این متقاضیا کارشون چی شد؟
انقد زیادن که آدم قاطی میکنه
متقاضی هم اون ور دنیا بیخیال از همه چی
مهمون داریم
ازون مهمونایی که .... نگم بیخیال ...
بیشتر خستگی تو تنم مونده تا خوشحالی
واقعا همه مهمونا حبیب خدان؟ D:
ببخشیدا
ولی آدم شک می کنه D:
مگه میشه تو این سن آدم دلش دوستهای جدید بخواد؟
دوستهای شبیه خودم
البته متفاوتش هم قشنگه
با هم بریم بیرون
مثلا یه جایی مثل کوه قرار بزاریم
بشینیم حرف بزنیم
از خودمون بگیم
از هدفامون
از هم چیزای مختلف یاد بگیریم.
نمیدونم شدنیه یا نه
اما دلم همچین چیزی می خواد