پـــانـدای رنـــگـی

نگاهی متفاوت

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

به دنبال کار

امروز داشتم دنبال کار می‌گشتم
قبلنا همیشه دو تا مورد مناسب پیدا می‌شد، تازه اونم با مصاحبه ردم می‌کردن
امروز دیدم با سابقه کار و تجربه، حالا منم که بین چند تا مورد انتخاب می‌کنم
راحتتر شده
اما من هم سختگیریام بیشتر شده
با هر آگهی تو سایت همشهری، یه خدابیامرزی برای رئیس مهربون می‌گفتم.
  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۲۶ آبان ۹۷

    داره غرور تو وجودم رخنه میکنه :)

    توی جلسه نشستن دارن راجع به من صحبت می‌کنن

    صداشون رو کم و بیش می‌شنوم

    دارن تعریف می‌‌کنن

    داشتم به این فکر می‌کردم حتما دلیلی داشته که تا الان آقای رئیس ازم تعریف نکرده

    لابد مغرور می‌شدم و می‌خوردم زمین

    یکیشون که همش صحبت می‌کنه گفت این خانم کار ویرایش کتاب دیکشنری زبان (که نفر قبلی یک سال روش کار کرده بود) رو در عرض یک ماه تمومش کردن


    منو میگه :)


  • ۱ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • يكشنبه ۲۰ آبان ۹۷

    رو اعتماد به نفستون کار کنید.

    خانمی که تو مترو موهاتو از پشت روسری و شالت میندازی بیرون (باز یا بافته شده فرقی نداره)

    منی که پشتت وایسادم، هیییییچ دلم نمیخواد دستم بخوره به موهات

    چندشترین حالت ممکن وقتی بود که موهای طرف خیس هم بود. (استیکر حال به هم خوردگی وحشتناک)

    لطفا رعایت کنید.

    بااااااور کنید وقتی موهاتون رو از پشت میریزید بیرون اصلا به خوشگلیتون اضافه نمیکنه.

    مرده شور اون کسی رو ببرن که اینو مد کرده


  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • يكشنبه ۲۰ آبان ۹۷

    بلاتکلیفی

    نشستم تو دفتر منتظر اومدن خونواده آقای رئیس برای تعیین شدن تکلیفم از این بلاتکلیفی

    امیدوارم بیان برای برداشتن این همه بار از رو دوشم

    حس میکنم یه روزه از یه بچه بدون مسئولیت، شدم رئیس بزرگ یه شرکتی که همه کارهاش به هم ریخته هست و من اومدن مرتبشون کنم.



  • ۲ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • سه شنبه ۱۵ آبان ۹۷

    بازهم از مهربونیاش

    آقای رئیس مهربونم پونصد تا ظرف بزرگ عسل تو کمدش داشت هر وقت مهمون داشت می‌داد بهشون. هیچ وقت نمی‌ذاشت دست خالی از دفتر برن.

    هر روز که می‌گذره چیزای بیشتری راجع بهش می‌شنوم که شوکه‌ام می‌کنه.

    هر کاری که می‌کرد یه درسی بود برام.

    حتی الان که رفته باز چیزای خوبی ازش مونده که می‌بینم یا می‌شنوم.

    همچنان در حال یاد دادنه :)

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • سه شنبه ۱۵ آبان ۹۷

    به یک عدد بخاری نیازمندیم

    سرمای دفتر تا مغز استخونم رسیده.

    هر سال همین بوده.

    حالا هم که رئیس مهربونم رفته.

    کسی نیست به دادم برسه.

    امروز گفتم بافت ب‍وشم، بلکه کمتر سردم بشه.

    اما انگار باید فردا پشم گوسفند بپوشم بیام.

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۱۴ آبان ۹۷

    خواننده مورد علاقه

    وقتایی که دلم میخواد باشه و صداشو بشنوم، هست.

    همیشه با یه کلاه دم در ایستگاه مترو وایمیسته و گیتار میزنه و میخونه

    صداش؟ عالیه

    تا حالا کسی که تو خیابون بخونه و صداش انقد قشنگ باشه، ندیده بودم.

    همیشه دوس دارم وایسم و گوش بدم.

    اما معمولا با یه لبخند راهمو ادامه میدم و میرم سر کارم.

    روزمو می‌سازه


  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۱۴ آبان ۹۷

    مرد بزرگ

    از شنبه ساعت ۴ که بهم زنگ زدو گفت نیا، الان یک هفته‌ست که سرکار نرفتم.

    یک هفته شد ندیدمش.

    انگار زنگ زده بود خداحافظی کنه باهام.

    صداش گرفته بود. هیچ وقت نشده بود ۵ بار زنگ بزنه و سر پنجمین بار من گوشی رو بردارم. همیشه همون بار اول که برنمی‌داشتم دیگه زنگ نمی‌زد.

    بیشتر از رئیس برام استاد بود.

    همیشه تو دلم می‌گفتم لابد فیلم بازی می‌کنه که هر شب هر شب ازم پذیرایی می کنه. مگه ممکنه آخه؟

    چقدر بهم گفت به جای کارمند ساده بودن و درجا زدن، پاشو یه کاری بکن

    اخمش رو؟ به خدا اگه دیده باشم.

    رفتی و باعث شدی درجا نزنم.

    رفتنت باعث شد خیلیا به خودشون بیان.

    تا آخر عمرم هم بگردم همچین رئیسی پیدا نمی‌کنم.

    خدا ازت راضی باشه.


  • ۱ پسندیدم
  • ۳ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۹ آبان ۹۷

    غیبت

    اگر هنگامی که غیبت می کنیم بانکها به طور خودکار اموال ما را از حسابمان برداشته و به حساب کسی که او را غیبت می کنیم وریز کنند، بدون شک به خاطر حفظ اموالمان ساکت می شویم. آیا این اموال فانی در دنیای فانی از اعمال باقی ما در سرای باقی با ارزش تر و عزیزترند؟ جواب با شما ....

    نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشم هایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده ... صادقانه زندگی کنید. ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت می رویم. ما موجودان بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم.

    الهی قمشه ای


    پ.ن: تایپ کتاب. نویسنده: انیسی
  • ۲ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۲ آبان ۹۷