پـــانـدای رنـــگـی

نگاهی متفاوت

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

کنترل کردن

یه وقتایی آدم با مهربونی زیادش برای خودش دردسر درست می‌کنه.

یه وقتایی باید سخت بگیری، مهربون نباشی

این باعث می‌شه اذیت نشی، خورد نشی، به خودت لعنت نفرستی

این که بعضیا از مهربونیت سوء‌استفاده می‌کنن هم بی‌تاثیر نیست

اما من همیشه خودمو سرزنش کردنم

باید یاد بگیرم مهربونی رو خیلی کم کنم، خیلی

  • ۲ پسندیدم
  • ۴ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • پنجشنبه ۲۵ بهمن ۹۷

    عشق به برادرزاده تا چه حد

    اگه یه صبح تا شب

    پشت هم

    بدون مکث

    با یه نفس

    صدام بزنه عمه

    به همون اندازه، می‌گم جان عمه

  • ۴ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۱۷ بهمن ۹۷

    چشم به راه

    دیروز وقتی رفتیم عیادت مامانم به یه مسئله‌ای پی بردم

    همه بیمارای تو بیمارستان که بستری هستن، همشون چشم به راه خانواده و نزدیکانشونن.

    رفتگانمون اون دنیا هم همین حال رو دارن. منتظر دعا و خیرات ما هستن.



  • ۲ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • سه شنبه ۹ بهمن ۹۷

    کوه مهربونی

    همیشه فکر می‌کردم بابام مامانمو اونقدری که باید دوست نداره

    وقتایی که دعوا می‌کردن، تو ذهنم طلاق گرفتنشون رو هم تصور می‌کردم.

    همیشه حس میکردم بابام یه آدم سنگ دل و سختیه که اگه یکیمون یه چیزیش بشه، نگاهمونم نمی‌کنه

    از وقتی که مامانم مریض شد، بابام کاری کرد که فهمیدم این همه سال اشتباه کردم، کار کرد که فکر می‌کنم حتی مردای امروزی که انگار مهربونتر و عاشق‌ترن برای زنشون نمی‌کنن.

    ذهنیتم کاملا عوض شد

    بابام میتونه عاشق‌ترین مرد دنیا باشه

    دیروز بهم می‌گفت مامانت زنم نیست. رفیقمه، دخترخاله‌مه، دوستمه

    می‌گفت و اشک می‌ریخت.

    مامانم بیمارستان بستریه، بابام تو این دو سه روزی فقط تو چشاش اشک بود. هر دفعه اومد ازش حرف بزنه بغض کرد.


    همیشه از خدا می‌خواستم شوهرم مثل بابام نباشه، اما این دو سه هفته‌ای، همش دارم با خودم می‌گم که خود خود الانه بابام باشه


    خدا به همه پدر و مادرا سلامتی بده

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • سه شنبه ۹ بهمن ۹۷