یه وقتا مطالب قبلیه وبلاگمو میخونم.

بعد با تعجبی وصف ناپذیر با خودم میگم این من بودم اینارو نوشتم؟

من این همه سختی کشیدم؟

پس کو اون همه فشار؟ پس کو اون همه من دیگه تحمل ندارم‌ها؟

چقدر داغون بودم یه وقتا. همش حس می‌کردم تموم نمیشه.

بماند یه وقتا هم آدم خودش جو میده.

و داشتم به این فکر می‌کردم خدایااااا بزرگ شدن چققققدر خوبه.

چقدر خوبه که دیگه برا هرچیزی ناراحت نمیشی. برا هر چیزی زانوی غم بغل نمی‌گیری. جو نمیدی، عصبانی نمیشی.