وقتایی هم که میخوام پیاده بیام دفتر یا به قول تو مغازه :))

همه چی دست به دست هم میده که سوار ماشین شم.

همه چی خوب بود. هوا بدک نبود. ساعتو تنظیم کردم. زودتر راه افتادم.

اما تا رسیدم متروی مقصد. پله ها رو که خواستم برم بالا. دیدم یا خدا بارون میاد چه بارونی

این شد که بازم سوار تاکسی شدم دو قدم راه رو