پـــانـدای رنـــگـی

نگاهی متفاوت

مثل قدیم

چقدر خوبه که هنوزم وبلاگ نویسی به راهه

چقد حس خوب داره

ازینکه می‌بینم هنوزم هستن کسایی که وبلاگارو دنبال می‌کنن، کیف می‌کنم.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۲۴ تیر ۹۶

    موفقیت نزدیک است

    دارم با تمام وجودم سعی می‌کنم تو کارم پیشرفت کنم.

    منی که یه عمر می‌گفتم کار کردن بیرون از خونه مناسب یه خانم نیست.

    هرچند که هنوز هم کار خونه رو ترجیح می‌دم

    اما همش احساس می‌کنم دارم در جا می‌زنم و این داره به کارم لطمه می‌زنه

    پس پیش به سوی پیشرفت.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۲۱ تیر ۹۶

    پسر خرگوشی

    داشتم می‌رفتم سر کار
    یه خانم و بچه‌اش جلوم بودن
    بچه با صدای بلند داشت حرف می‌زد
    قدمهامو تند کردم تا برسم پشتشون
    یه پسر 3 یا 4 ساله بود
    از مهد کودک تعطیل شده بود
    یه کوله خرگوشیه خوشگل هم پشتش بود
    مامانش گفت دیگه شبها زود بخواب صبح زود بیدار شی
    پسره هم به صورت خیلی بامزه‌ای برگشت گفت باشه پس امشب ساعت 7 می‌خوابم که ساعت 5 بیدار شم
    یه آقایی پشتم بود با این حرف پسره بلند بلند خندید D:
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۲۱ تیر ۹۶

    دغدغه‌ی یک پاندا

    وقتایی که اپلیکیشن‌ها آپدیت میشن،

    یا گوشی‌ها هر سال ورژن بالاترشون میاد،

    یا ویندوزهای جدید‌تر درست می‌کنن،

    می‌ترسم

    ازین که جا بمونم

    ازین که بلد نباشم باهاشون کار کنم

    و اینم بگم که همیشه سعی کردم با این ترسم مقابله کنم و موفق شدم

    اما این ترسِ باهام هست همیشه.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۳ تیر ۹۶

    از درون به برون

    یه مدتی بود بدجور تو خودم بودم

    تازگیا با هر عکسی یا با هر حرفی به خودم میام و میگم من باید خودمو بکشم بالا

    تو هر زمینه‌ی مثبتی باید بهترین باشم.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۳ تیر ۹۶

    همیشه باشید

    بازم تهران خلوت شده
    بازم میشه تو مترو نفس کشید
    ممنون از این همه تعطیلیها D:
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۳ تیر ۹۶

    ربات واقعی

    وقتایی که میرم شرکت و برمی‌گردم

    حس می‌کنم یه آدم آهنی می‌شم!

    یه آدم آهنی یا یه رباتی که راه میره!

    انقدی که من خشک و جدی می‌شم خودمم باورم نمی‌شه

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۲۹ خرداد ۹۶

    آینده

    با اینکه از آینده می‌ترسم 

    از آینده‌ی زندگی مشترک و خونواده

    اما نمی‌دونم چرا آینده‌ی اجتماعیِ خیلی روشنی رو برای خودم می‌بینم

    ://


  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۲۲ خرداد ۹۶

    باور رسیدن به اهداف

    دارم رو خودم کار می‌کنم

    رو اعتماد به نفسم

    رو ارتباط اجتماعی

    از هدف شروع کردم، کتاب گرفتم از کتابخونه، رو رفتارم با آدمها دقت می‌کنم، سعی می‌کنم فاصله نگیرم

    و اینکه دائم به خودم می‌گم من می‌تونم

    و باور دارم که میشه :)

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۲۲ خرداد ۹۶

    یه وقفه‌ی طولانی

    بعد از عمری اومدم اینجا
    خب راستش همیشه حرف برای گفتن نیست
    یا اصلا نوشتن آدم نمیاد :/
    کلی اتفاقای خوب و بد می‌افته یه وقتا آدم دلش می‌خواد تو دلش بمونه
    ماه رمضون هم دیگه وسطای رو به آخره
    از اون سختیای اولش در اومده
    هرچند که روزه‌م روزه نیست
    خدا خودش قبول کنه.
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۲۲ خرداد ۹۶