تا رسیدم شرکت منشیِ مهربون برام یه لیوان موهیتو اورد
کم مونده بود دستشو بوس کنم
از بس که گرم بود و حالم خوش نبود
هرچی دعا بلد بودم براش کردم.
تا رسیدم شرکت منشیِ مهربون برام یه لیوان موهیتو اورد
کم مونده بود دستشو بوس کنم
از بس که گرم بود و حالم خوش نبود
هرچی دعا بلد بودم براش کردم.