پـــانـدای رنـــگـی

نگاهی متفاوت

دوران شیرین عاقلی

آره 30 سالگی به بعد یه حس شیرین عاقلی تو آدم شروع میشه که میخوای از فرط و حجم بالای فهمیدن خیلی چیزا، بمیری
درسته این وسط کلی هنوز اون کارای بچگونه و بی عقلی وجود داره

اما خدایا نگم از اینکه وای خدایا شکرت که بزرگ شدم

وای خدایا چقدر قبلش حرص خوردم

نگران بودم

عصبی میشدم

گریه میکردم

استرس داشتم

و چقدر چقدر الان حالم بهتره
دعا کنید زودتر 30 ساله بشید :)

من الان دو ساله حالم از خیلی جهات بهتره

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۵ مهر ۰۲

    دوست همیشگی

    نمیدونم تا کجا قراره پیش برم
    اما خدایا میشه حواست بهم باشه؟

    میشه از یه جا به بعد جلومو بگیری؟

    بگی بسه دیگه جلوتر نرو، حالا بیا سمت خودم

    اوکی تجربه کردی

    خوش گذشت

    فهمیدی چی به چیه

    حالا دیگه برگرد

    بیا پیش خودم

    بسه دیگه این در اون در زدن

    حالا احتیاج داری به یه دوست واقعی

    بیا دستمو بگیر

    میشه زودتر بیای؟

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۱۸ شهریور ۰۲

    نوشتن زوری

    دلم نوشتن می‌خواد

    دلم پر از حرفه

    اما کلمات رو نمیتونم از مغزم خارج کنم

    هر روز میام صفحه ارسال مطلب جدید رو باز می‌کنم.

    اما میبینم نمیتونم حرفهامو بنویسم.

    نگرانم که که اگه ادامه ندم همینقدر هم ازم گرفته بشه.

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • دوشنبه ۱۳ شهریور ۰۲

    این سه تا داداش لطفا

    چند ماهیه تو سرم افتاده که حتما گوشی آیفون بخرم 

    گوشی

    اپل واچ

    و ایرپادش :/

    آره میدونم زیادیمه رودل می‌کنم 

    اما میخوام خب :(

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • يكشنبه ۲۹ مرداد ۰۲

    میتونم

    رفتم کلاس یوگا

    و من خوشبخترینم :)

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • يكشنبه ۲۹ مرداد ۰۲

    تنهایی اگزیستانسیال

    تازه به یک مسئله مهم از زندگیم پی بردم

    اون همه احساس تنهایی که میکردم

    تازه پی بردم من مشکل تنهایی اگزیستانسیال دارم

    و چقدر وقتی مطلب راجع بهش میخوندم خوده خود خود بودم.

    و چقدر برام شوکه کننده بود

    و چقدر چقدر چقدر خوشحالم که متوجه شدم این درد تنهایی چیه

    حالا که فهمیدم میتونم رو خودم کار کنم

    میتونم درستش کنم

    و باید درستش کنم

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • چهارشنبه ۲۵ مرداد ۰۲

    اتفاق ...

    امروز شاید اون اتفاقی که باید بیافته رقم بخوره

    میرم که ببینم چطور میشه

    اگه نشد واقعا دست نگه میدارم

    باید فاصله بگیرم از این قضیه

    باید خودمو بکشونم بالا

    یکی هم نیست بزنه تو گوشم بگه داری با خودت چیکار میکنی :/

     

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۲۱ مرداد ۰۲

    آرامش درونی

    چند روزه مدیتیشن رو شروع کردم

    آرامش و تمرکز رو تو همین چند روزه دارم میبینم

    باید برم کلاس یوگا

    باید ذهنمو مشغول نگه دارم

    لازم دارم دور باشم از این وضعیت

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۲۱ مرداد ۰۲

    یادآوری نوشتن

    خیلی وقته ننوشتم

    نمیدونم از چی بگم

    اتفاقای مختلف

    بزرگ شدن

    یاد گرفتن

    حرفهای زیاد

    تنهایی

    درگیری ذهنی

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۲۱ مرداد ۰۲

    آزادی

    بیشتر فکر کن

    بیشتر فکر کن

    بیشتر فکر کن

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سمانه (رنگی)
    • شنبه ۱۷ تیر ۰۲