آخر هفتهست
قراره یه استراحت خوشگل به خودم بدم
یه خوشگذرونی تپل با دخترعموها
شاید قدیمترها از اونها اصرار از من انکار، نسبت به اصرار هم که مقاومت دارم همینجوریه خدا :/
اما الان همه چی فرق کرده
انگار میرم مسافرت دو روزه، مسافرت به یه شهر خوشگل و آروم دیگه
عینکم؟
در کثیفترین حالت ممکن قرار داره.
جای عینکم هم در دسترس نیست.
فعلا بدون عینک کار میکنم.
یه عمر عینک نداشتم.
والا
سلام
بعد عمری اومدم بنویسم
حسش نبود
تازه دلم تنگ شده
خواننده هم فک کنم همون یه نفر باشه
خوانندة خاموش من :)
آقای رئیس گیر داده میخواد منو مشاور حقوقی کنه
با این همه اشتباهایی که کردم و این همه ضررایی که خورده و این همه حرفایی که از متقاضیا شنیده
بازم کم نمیاره
عجیبه خب
چقد توان و تحمل داری تو مرد؟!
حسش کردم
امروز وقتی پنجره باز بود و باد میزد
باد بهاری
یکم زیادی زوده
عید و بهار و دوست دارم اما خدایا امسال متفاوت باشه
از تکرارای مداوم خسته شدم
اصلا میدانی چرا از کتاب خواندن لذت میبرم؟
چون با کتابها میتوانم همه جا بروم بدون آنکه سوار اتوبوس بشوم.
از کتاب زیر نور ماه شیشهای
ژاکلین وودسون
مرجم کیوان عبیدی آشتیانی