پله برقیهای مترو برای مردا بهشته
اینو میشه تو صورت تک تکشون دید
همیشه منتظرن
به حساب خودشون که میخوان احترام بزارن و حق تقدم رو رعایت کنن
اما تو دلشون چیا میگذره خدا میدونه
البته من هم ذرهای به حسشون پی بردم که چطور با شعف و (زیر چشمی) به خانمای جلوی خودشون نگاه میکنن.
بله من پی بردم
بهش میگن زِنای چشم!
نگاه نکنید.
هستن کسایی که خودشون کار می کنن و پول خودشونو در میارن و تا حالا از باباشون پولی درخواست نکردن و بازم باباشون ازشون میخواد که پولی که در میارنو پس انداز کنن و قناعت کنن؟
یا فقط تو این دنیا بابای من اینطوریه؟
جلل الخالق
تو راه که داشتم میومدم دفتر به حدی گرم بود داشتم محو میشدم
الان تازه حالم جا اومد
کاش یه منشیای چیزی کسی بود یه لیوان آب خنک میداد دستم
کی به مقامات بالا برسیم خدا میدونه
یه تصویر ساز شدن و نویسنده شدن تو فهرست آرزوهامه
که اینارو هم یادبگیرم
تکمیله D:
والا کی فکرشو میکرد من یه روزی کارای گرافیکی انجام بدم.
یا اینکه یه عمر تو ذهنم بود اگه قراره سر کار برم، کارم فرهنگی باشه و شد!
خدایا این دو تا هم درست بشه قول میدم دیگه دل بکنم D:
بزارید یه مطلبی رو بگم
شاید جالب باشه
اینکه تو بیشتر مجلات ایرانی که در حال حاضر تو کیسوسکها میفروشن
شاید تنها یک مجله باشه که بهترین صفحه آرا رو داره
اونم مجله سیب سبز هست.
و من اینو با تمام وجود به چشم دیدم و حسش کردم.
یک صفحه خیلی سطحیِ مجله رو تو نرم افزار مخصوص صفحه آرایی کردم و به جرات میتونم بگم چقققد سخت بود.
و دست مریزاد به این خانم.
اینجاست که میگن اون پولی که میگیری حلالت باشه.
انقد گرم باشه که پاهام تو کفش به این صراحت عرق کنه؟
خدایا اینجارو دیگه جهنم نکن. به اندازه کافی داریم اذیت میشیم.
میشه یه کم هوای خنک بدی این سمت؟
کلاس جدید شروع شده
یک جلسه رفتم و همش خواب بودم
خدا بخیر بگذرونه
هنوزم برام سواله کل مدرسه و دانشگاه چطوری صبحها میرفتم سر کلاس و چطوری نمره اوردم و چطوری قبول شدم !!!
احساس میکنم از دنیا عقب موندم
درسته تعطیلات خوبه
اما یه جوابی باید داشته باشم بدم به رئیس محترم یا نه؟
الان میاد من میمونم و سوالای بیجواب رئیس
بازم میخواد بپرسه این متقاضیا کارشون چی شد؟
انقد زیادن که آدم قاطی میکنه
متقاضی هم اون ور دنیا بیخیال از همه چی