تولد ۳۴ سالگیم بود ۱۷ ام
امسال اولین سالی بود حالم خوب بود
البته شبش جالب نبود
ولی در کل خوشحالم
بزرگتر شدم
فهمیده تر شدم
بیشتر مراقب خودم هستم :)
تولد ۳۴ سالگیم بود ۱۷ ام
امسال اولین سالی بود حالم خوب بود
البته شبش جالب نبود
ولی در کل خوشحالم
بزرگتر شدم
فهمیده تر شدم
بیشتر مراقب خودم هستم :)
روزا میرم سرکار
شب با خستگیه زیاد برمیگردم
نسبتا کارمو دوست دارم
اگه یه سری نخاله اذیت نکنن
میرم خونه دیگه جون ندارم کارای دیگه بکنم
تموم شد
حداقل از طرف من که تموم شده
باید تموم میشد
حالم نسبتا خوبه
نزدیکه عیده و ماه رمضونه
یه هفته مونده تموم بشه و بریم شمال
دلم مسافرت میخواد واقعا
آها راستی
تو دو تا پست قبلی از رانندگی صحبت کردم
آره خلاصه موفق شدم :))))
با مامان و بابا ساری ایم
دارم اینجا به اصطلاح تفریح میکنم
دکتر بهم گفت افسردگی گرفتم
گفت به جای قرص باید بیشتر تلاش کنی
دارم تمام تلاشمو میکنم
اما یه جاهایی میزنه بیرون
میدونم که بهتر میشم. میخوام که بهتر شم.
کارو بیخیال شدم
ازدواج رو بیخیال شدم
دارم سعی میکنم خودمو پیدا کنم و بیشتر یاد بگیرم و تمرکز کنم روی چیزای خوب زندگی