سه روز بیشتر نمونده که دیگه اینجا کار میکنم
خوشحالم مفهمید؟
خوشحالم
اشک شووووق :)
سه روز بیشتر نمونده که دیگه اینجا کار میکنم
خوشحالم مفهمید؟
خوشحالم
اشک شووووق :)
روزهایه اخریه میام اینجا سرکار
خیلی اذیت شدم
کلی هم خاطره دارم ازینجا
خیلی بزرگتر شدم
یه چیزیو خوب یاد گرفتم که بتونم با هر آدم نفهمی کنار بیام و انقدر شوکه نشم
که بتونم دووم بیارم با چرت و پرت گفتن مردمی که انگار از پشت کوه اومدن
و اینکه بتونم تو جایی که امکاناتش صفره و به پشمهای مبارکشون هم نیست کنارم بیام
جالبه نه؟
منی که انقد قانون مدار بودم الان جوری شدم که : هه، این که چیزی نیست :)
و مهمتر از همه یاد گرفتم قدر خودمو بدونم. قدر تلاشمو، قدر فهم و درکمو، قدر تواناهایی که این همه سال به دست اوردمو خودم نمیدیدم.
ببین آقای ج چیکار کردی باهام ...
سال دیگه پر شورتر. قوی تر. محکمتر. با انرژی تر و با اعتماد به نفس تر میرم سر یه کاری که لیاقتم تو اونجا بیشتر باشه.