مینویسم اینارو که یادم بمونه
که یادم باشه چقدر برای چیزای بیارزش و با ارزش گریه کردم. ناراحت و ناامید بودم.
میام میخونم بعضی وقتا اینارو
میخونمو اشک میریزم برای تنهایی خودم.
دلم میسوزه برای دردهایی که کشیدمو کسی کنارم نبود.
مینویسم اینارو که یادم بمونه
که یادم باشه چقدر برای چیزای بیارزش و با ارزش گریه کردم. ناراحت و ناامید بودم.
میام میخونم بعضی وقتا اینارو
میخونمو اشک میریزم برای تنهایی خودم.
دلم میسوزه برای دردهایی که کشیدمو کسی کنارم نبود.
میرم سر اصل مطب
گوشی میخوام چندوقته و پولش جور نمیشه
کلی دنبال کار گشتم این چند وقت اما هیچی به هیچی
امشب دیگه گریهام گرفت
گفتم خدایا من فقط در حال حاضر هیچی جز گوشی نمیخوام
مردم هزارتا چیزو با هم میخوان
یه گوشی دیگه چیزی نیست که من دارم براش زجه میزنم.
خدایا میشه برسونیش زودتر
آخر سال 99 نوشته بودم ایده خودم رو میخوام عملی کنم
خدارو شکر دارم خوب پیش میرم
پیج ماندسه
دو روزه رانندگی میکنم بدون کمک بابا و این بزرگترین آرزوم بوده. هزاران بار خوشحالم برای این
مامانم رو دارم با چنگ و دندون نگهش میدارم که خوب باشه. که خوب باشم
خیلی داره دووم میاره اینو با تمام وجودم حس میکنم فقط هم به خاطر من
خدایا کمکم کن