چقدر نوشتههای اخیرم داغونه
چقدر توش غم داره
والا خودمم خسته شدم
چقدر نوشتههای اخیرم داغونه
چقدر توش غم داره
والا خودمم خسته شدم
حال این روزهای من؟
خوب نیست.
گریه؟
نمیتونم گریه کنم چون مامانم ببینه داغون میشه.
دلم؟
بدجور پُرِ
خدا؟
حواسش هست. شک ندارم.
سرماخوردم
هفتهی سختی رو در پیش رو دارم باید دووم بیارم
خدایا پیشم هستی دیگه؟
میگن خدا هرکی رو که دوست داشته باشه بیشتر بهش فشار میاره
فک کنم خدا خیییلی منو دوست دارهها
والا :/
اینجا تو شرکت کولر روشنِ
اولش خودم رو گول زدم که محالِ
اما دیدم نه واقعیه
خدایا بازم شروع شد :(
در آینده، شاید دلیل مرگم سرما باشه :/
"فندوق" از مواردیِ که به من حس زندگی میده
طعم فوق العادهی فندوق آدم رو مست میکنه
پیشنهاد میکنم موقع خوردن فندوق چشمهاتون رو ببندید.
آقای رئیس انقدر خصوصیاتش متفاوته
دلم برای مهموناش میسوزه
یه وقتا زیادی مهربونه
یه وقتا زیادی تنده
اون وقتایی که تند میشه اگه کسی نشناستش داغون میشه