دیروز رفتم پیش یه بنده خدایی برای شروع یه کاری

واقعا آدم می‌مونه چه جوری همه چی دست به دست هم میده تو رو یه جایی می‌رسونه که واقعا لازمته

چقد احتیاج داشتم به اون حرفها

ازم خواست یه بار بشینم با خودم فکر کنم که تا حالا چیکار کردم و دنبال چی هستم.

گفت تا قبل چهل سالگی برو دنبال خواسته‌هات، چون چهل که بشی برمی‌گردی ببینی چی کار کردی و اگه به کوچیکترین خواسته‌هات بی‌توجه بودی تو چهل سالگی مثل پتک میاد رو سرت.


جالب بود که ایشون استاد نویسندگی هم بودن.

ازم خواست یکی از کلاسهاشو به عنوان مهمان برم اگه خوشم اومد ثبت نام کنم.